لینک دانلود و خرید پایین توضیحات فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت تعداد صفحات: 23 بند خالدار ماجرای هلن در زمان (وقوع) این داستان، هنوز در آپارتمان شرلوک هولمز در خیابان بیکر لندن زندگی می کردم. یک روز صبح خیلی زود، خانم جوانی با لباس مشکی به یددن ما آمد. خسته و ناراحت به نظر می رسید و چهره اش بسیار سفید (رنگ پریده) بود. با صدای بلند گفت «من می ترسم! از مرگ می ترسم آقای هولمز» «لطفاً کمکم کن! هنوز سی سالم نشده اما موهای سفیدم را نگاه کن! من خیلی می ترسم!&ra ...